Friday, July 28, 2006

من از مردم میترسم
نه اینکه کتک کاری نکنم
من میترسم
نه اینکه توی جواب حرفهاشون بمونم
من میترسم
نه اینکه روم نشه جلوشون کاری کنم
میترسم
نه اینکه بترسم بهم نارو بزنن و فحشم بدن
نمیدونم چیه
خودمو ازشون عقب میکشم
جلوشون گردنم رو صاف نمیگیرم
ضعیف رفتار میکنم ، بی دلیل درگیر میشم و بیخودی حال میدم
شاید هنوز معتاد توجهشونم
شاید هنوز ازشون تایید میخوام
شاید "هر چیزی که ممکنه وجود داشته باشه" و توی فکر من نیومده
شاید هنوز به تیغای خارپشت عادت نکردم و با ترس و لرز باهاش حرف میزنم
نمیدونم چیکار باید بکنم
بر اساس استقرا .. غریزه خودش همرو درست میکنه







email adress



archive