Saturday, June 03, 2006

پ.ن : خیلی استو قوس دار

پ.ن : میلان کوندرا نمیدونم کجا یه چیزی تو این مایه ها میگه (حالا اونقدرام عشق میلان کوندرا ندارما ) ؛ خنده مال شیطانه ، وقتی میاد که یه چیزی توی زندگی غلط از آب در میاد یا خراب میشه یا اشتباه میشه

پ.ن : زبل بازی رسمن حالمو بد میکنه.. اول اینکه خیلی تابلو میشه یارو دوم اینکه گهه!

پ.ن : صد بار نوشتم حالم بده.. یبار هم که حالم خوبه بنویسم. بدین وسیله از این نقطه اعلام میدارد...

پ.ن : خوابم نمیبره فردا هم باید پاشم برم بیمه با آقا سهیل خوشتیپ واسه مختصر تصادفی که دیگه نقل و نبات شده تو زندگانی... ولی رسمن از کون آوردم.. البته خب کلن هم که نگا میکنم کم از کون نیاوردم موقع رانندگی

پ.ن : از خواص سیگار بهمن اینه که بعد از چند پاکت کشیدن (در هفته! وحشی نشو!) نفس آدم وارد برهه جدیدی از فضاهای سه بعدی میشه، اگه قبلن نفستون یه تهی داشت که میتونستن تا تهش رو بکشین ، اون ته دیگه از بین میره ، میشه یه سیاهچاله ی تنگ و نامتناهی که تا زور بزنی بیشتر نفس میره تو(مثلن یه میلیمتر مکعب) و تو هیچوقت احساس نمیکنی که هوای لازم توی ششهات وارد شده.... حالا اگه تونستی سیموله کن.

پ.ن : سینت هم سنگین میشه تازه .. نفست تنگ میشه رسمن

پ.ن : خمیازه که هیچی... دهن درره میکنم ، ولی فک میکنم هنوزم چیزی هست واسه نوشتن.. انگار خبری نیست.. وسلام (استاد ریاضی دو دویست سیصد صفحه جزوه نوشته ، نه مقدمه داره نه فهرست داره نه هیچی جزوه هم که تموم شده نوشته "ولسلام!" .. البته به قیافش میاد.. داشت سر جلسه امتحان انفکتوس خشمگینانه میزد وقتی ازش پرسیدم ضرب خارجی چهار درایه در چهار درایه هم داریم؟!)

پ.ن : اینو خیلی وقته میخوام بنویسم الان یادم اومد .. یک تیپ خاص معلمای ریاضی وجود داره که عدشون هم کم نیست و شباهت ظاهری خیلی زیادی به همدیگه دارن

پ.ن : نکته عجیب این سیاهچاله ی توی ریه هام ، علاقه به روشن کردن نخ بعدیه...

پ.ن : یه ماچ دادو دمش گرم.. دمش گرم بابا دمش گرم..

پ.ن : واسه امشب بسه دیگه







email adress



archive