Tuesday, May 16, 2006
![]() اون بچه چهارمیه توی چارلی و کارخانه شکلات سازی رفته رو مخم حسابی... دخانیات عامل اصلی سرطان و برای سلامتی زیان آور است.. ثانین حال آدمو هم گه میکنه.. ثالثن اعتیاد داره... سی و نه ساعت دیگه امتحان ریاضی دو دارم از صد صفحه که هنوز جز دوتا نیم ساعت چیزی نخوندم... اصن حوصله ندارم اینو هم برینم.. میلان کوندرا گفت رفتار آدما با حیوونا صادقانه ترین رفتار اونهاست... راس میگفت.. به رفتار گربه ای که بهش غذا دادی وقتی نگا میکنی، احساس میکنی گربهه احساس میکنه اسکل گیر آورده. دلم اراده میخواد... زیادشو میخواد... میخوام برم خونه... میخوام برگردم خونه وقتی هیچ گهی نمیخوری.. وقت واسه فکر کردن زیاد پیدا میکنی ، اونوقت به همه چیز فکر میکنی عوض اینکه انجامشون بدی ، یه رویایی پیدا میکنی توی آینده ، که ممکنه براش به مدت ده دقیقه یا ده روز فعالیت کنی و از اونجاییکه گشادی.. اونو هم ول میکنی...یه کلام میشی یه لوزر... داره حالم از تنبلیم بهم میخوره... مشکلاتم هم مشکلات نیستن.. عوارض جانبی فکر کردنن.. اوضام اصلن بد نیست.. ولی رفتم تو رویاهای آب نبات دار، بیرون نمیام... کمک آدماییکه گل و گیاه رو دوست دارن و حال میکن خیلی کمن.. ولی زیادن آدماییکه بنظرشون گل خوشگله و گل میچینن دقیقن رفتاری رو که آدمای دیگه با من کردن رو با آدمای جدید میکنم.. حتا قیافه طرفیو که اون حرکت رو با من کرده توی سرم مجسم میشه موقعی که دارم کاری رو که با من کرده با یکی دیگه میکنم ... و این ارادی نیست... بعدش متوجه میشم.. هیچ چیز هیچ وقت ثابت نمونده.. سو دو آی |
site feed
http://rephrased.blogspot.com/atom.xml |