Tuesday, April 18, 2006

زندگی برات مهم نیست ، هیچ چیزی تحریکت نمیکنه .. جز یه سری ‏جمله ها ، جمله های مسخره مثل تو میتونی یا تو نمیتونی ، تو باید یا تو ‏نباید ، اون چی میگه این چی نمیگه ، مهم میشن، از من میپرسی.. از ‏نیمکره ی احساس پرت میشی رو نیمکره منطق، اونم به زور ، اونم با ‏کتک


- خودت که میبینی از هر مازوخیسمی بدتره
+ مازوخیسم تعریفه.. نه واقعیت
- این کاری که میخوای نیست!
+ میدونم
+ میدونی چیه
+ نمیتونم انگار
+ حالم گهه
+ یه خوبی داره... فراموشی
+ تلخه گفتنش ، ... ولی حقیقت داره برام
+ سخته مثل مرد وایسادن.. هر چند دوست دارم وایسم، یه امتحانایی هم میکنم
+ ولی میرینم به خودم.. یه شکست دیگه اضافه میکنم.. یه فکر اذیت کننده به فکرای روزمره م اضافه میکنم..
+ باز دوباره... که بتونم چند ساعت به چیزی فکر نکنم و راحت باشم...
+ کاش میشد مثل مرد وایسم.







email adress



archive