Monday, October 17, 2005
روزی که دنیا اومدیم و چیزی از دنیا نمیدانستیم . شاید چند هزار سال پیش بود. ادعا نمیکردیم نمیدانیم. ولی فهمیدیم که دوتا انگشت از یه دست کنار دوتا انگشت دست دیگه, چهارتا انگشته. چیزی فهمیدیم که بعدن نام ریاضی و منطق روش گذاشتیم.
خریتی که کردیم. این بود که هر چیزی از طبیعت که به این عنصر مربوط نمیشد, نا مربوط نام دادیم و فراموش کردیم که ریاضی , زیر مجموعه طبیعت بوده. علمی که تا چند سال دیگه میفهمیم تقریبی است. ادعا میکنند که دنیا سه بعدی , با احتساب زمان, چهار بعدی است. چرا رنگ را جزو بعدها بحساب نمیآوریم, هر نقطه جدا از زمان و مکان رنگ دارد. میتوان جز رنگ, بر اساس هر حسی یکی به این بعد ها اضافه کنیم . ممکن است کسی پیدا شود و به من بگوید این ابعادی که شما میگویید , از همان سه بعد نتیجه میشود و کنار هم قرار گرفتن ملوکولها و .. آنرا پدید می آورد. هر چند نمیگویند درک سه بعدی را از دنیا, مغز پدید می آورد. حرف این است که از نظر ریاضی همه چیز به هم مربوطند و اگر بار دیگر انفجار بزرگی (big bang) رخ دهد , همین اتفاقات (بر اساس ریاضی) تکرار میشود, و همه چیز بر اساس قرار گیریشان کنار هم (ملوکولها و ..) همین رنگها میشود. و ادعا میکنیم که دنیا سه بعدی یا حالا چهار بعدی( بعدی که آنرا زمان مینامیم , تنها تغییرات ماده است و ارتباطی با زمان ندارد) است... دنیا یک بعدی است : وجود ![]() |
site feed
http://rephrased.blogspot.com/atom.xml |