Thursday, October 13, 2005
قرارداد نتيجه ی حرف زدنه, وقتی راجعبه خوبی حرف بزنی همش, يه سری کلمات و جمله ها و کارها (خود عمل) ميشن خوب و يه سری ديگه بد, مثه پيرزنه که توی کامنتای پست قبلی گفتی عماد , اما گاهی يکی , يه نفر ديگرو به طرز فجيعی حتا ميکشه , ولی جمعن کار بدی نکرده, من نمُُيگم جنگ خوبه يا بد, هيچ چيزی خوب و بد نداره, خوب و بد مال احساساته, نه مال اشيا
من هم منظورم از "من" که ميخوام خوب باشم, ميمونه نيست, اون "من"يه که حس ميکنه قانونهای طبيعت هم حسي هستن, نه نوشته و قرار دادی, مثلن؛ ظرفيت = شدت ضربدر مقاومت, اين قانون توی همه طبيعت ثابته و بعضی جاها نوشتاريش هم معنی ميده, اگر بتونی حسش کنی, کل قانونش رو ميفهمی و توی روابط آدمها و اقتصاد جهان و رودخونه و زندگی خودمون و حيوونا و رسمن همه چی ميبينيش, بخوای فقط بخونی و حفظش کنی, فقط توی برق و فيزيک و مکانيک سيالات و چندتا مکتوب ديگه پيداش ميکنی |
site feed
http://rephrased.blogspot.com/atom.xml |